معنی فارسی unsupervised

B1

بدون نظارت، به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ یک از افراد مسئول یا ناظر، کار را کنترل نمی‌کند.

Not under supervision; lacking oversight or monitoring.

adjective
معنی(adjective):

Not supervised; not being constantly observed.

مثال:

Stop letting your children run around unsupervised!

example
معنی(example):

کودکان بدون نظارت در پارک بازی کردند.

مثال:

The children played unsupervised in the park.

معنی(example):

یک آزمایش بدون نظارت می‌تواند نتایج غیرقابل پیش‌بینی به همراه داشته باشد.

مثال:

An unsupervised experiment can yield unpredictable results.

معنی فارسی کلمه unsupervised

: معنی unsupervised به فارسی

بدون نظارت، به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ یک از افراد مسئول یا ناظر، کار را کنترل نمی‌کند.