معنی فارسی unsurpassed
C1بینظیر، به حالتی اطلاق میشود که درجه یا کیفیتی بالاتر از آن وجود ندارد.
Not exceeded by anything; unmatched.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Surpassing all others in some way
example
معنی(example):
اجرا او در این سال بینظیر بود.
مثال:
His performance was unsurpassed this year.
معنی(example):
کیفیت این محصول بینظیر است.
مثال:
The quality of this product is unsurpassed.
معنی فارسی کلمه unsurpassed
:
بینظیر، به حالتی اطلاق میشود که درجه یا کیفیتی بالاتر از آن وجود ندارد.