معنی فارسی unsustainable
B2روشی که نمیتواند به طور طولانی ادامه یابد بدون ایجاد مشکلات جدی برای محیط زیست یا منابع.
Not able to be maintained at the current rate or level.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not sustainable
example
معنی(example):
روش شرکت در دفع زباله غیرقابل دوام شناخته شد.
مثال:
The company's practice of dumping waste was deemed unsustainable.
معنی(example):
ادامه استفاده از سوختهای فسیلی، رویکردی غیرقابل دوام نسبت به انرژی است.
مثال:
Continuing to use fossil fuels is an unsustainable approach to energy.
معنی فارسی کلمه unsustainable
:
روشی که نمیتواند به طور طولانی ادامه یابد بدون ایجاد مشکلات جدی برای محیط زیست یا منابع.