معنی فارسی untimeliest

B1

غیر به‌موقع‌ترین، صفتی که بیشترین فاصله زمانی نامناسب را نشان می‌دهد.

The most unsuitable or inappropriate in timing.

example
معنی(example):

این غیر به‌موقع‌ترین لحظه برای به میان آوردن چنین موضوع حساسی بود.

مثال:

This was the untimeliest moment to bring up such a sensitive topic.

معنی(example):

عملکرد غیر به‌موقع او همه را در آن رویداد شگفت‌زده کرد.

مثال:

His untimeliest actions surprised everyone at the event.

معنی فارسی کلمه untimeliest

: معنی untimeliest به فارسی

غیر به‌موقع‌ترین، صفتی که بیشترین فاصله زمانی نامناسب را نشان می‌دهد.