معنی فارسی untreated

B1

درمانی نشده، چیزی که تحت یک فرآیند درمانی قرار نگرفته است.

Not having undergone a process of treatment.

adjective
معنی(adjective):

Not treated.

example
معنی(example):

آب تصفیه نشده برای نوشیدن ایمن نیست.

مثال:

The untreated water is unsafe to drink.

معنی(example):

آنها چوب را بدون درمان باقی گذاشتند تا ظاهر طبیعی آن حفظ شود.

مثال:

They left the wood untreated to maintain its natural look.

معنی فارسی کلمه untreated

: معنی untreated به فارسی

درمانی نشده، چیزی که تحت یک فرآیند درمانی قرار نگرفته است.