معنی فارسی untruss
B1باز کردن یا جدا کردن بندهای یک سازه یا ساختار.
To remove the trusses or supports from a structure.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
An untrusser or public whipper
verb
معنی(verb):
To free from a truss; to untie or unfasten
example
معنی(example):
کارگر برای انجام تنظیمات قاب را باز میکند.
مثال:
The worker will untruss the frame to make adjustments.
معنی(example):
او باید ساختار را برای بازرسی باز کند.
مثال:
He needs to untruss the structure for inspection.
معنی فارسی کلمه untruss
:
باز کردن یا جدا کردن بندهای یک سازه یا ساختار.
