معنی فارسی unutilized

B1

بلااستفاده، به معنای چیزی که استفاده نمی‌شود.

Not used or utilized.

adjective
معنی(adjective):

Not utilized; unused.

example
معنی(example):

زمین برای اهداف کشاورزی بلااستفاده مانده است.

مثال:

The land remains unutilized for agricultural purposes.

معنی(example):

منابع بلااستفاده می‌توانند منجر به اتلاف شوند.

مثال:

Unutilized resources can lead to waste.

معنی فارسی کلمه unutilized

: معنی unutilized به فارسی

بلااستفاده، به معنای چیزی که استفاده نمی‌شود.