معنی فارسی unviable

B1

غیرقابل اجرا، به معنای اینکه یک ایده یا پروژه نمی‌تواند به موفقیت برسد یا اجرا شود.

Not capable of working successfully; not feasible.

adjective
معنی(adjective):

Unable to sustain its own life

example
معنی(example):

این پروژه به دلیل محدودیت‌های بودجه غیرقابل اجرا تشخیص داده شد.

مثال:

The project was deemed unviable due to budget constraints.

معنی(example):

طرح آنها غیرقابل اجرا بود و نمی‌توانست به مرحله اجرا درآید.

مثال:

Their plan was unviable and could not be implemented.

معنی فارسی کلمه unviable

: معنی unviable به فارسی

غیرقابل اجرا، به معنای اینکه یک ایده یا پروژه نمی‌تواند به موفقیت برسد یا اجرا شود.