معنی فارسی unviolated

B1

بدون نقض، به معنی حفظ شرایط و قوانین بدون اینکه کاری خلاف صورت گیرد.

Not broken or infringed upon.

adjective
معنی(adjective):

Not violated; intact, unharmed.

example
معنی(example):

قرارداد در طول مدت توافق بدون نقض بود.

مثال:

The contract was unviolated throughout the agreement period.

معنی(example):

تمام شروط قرارداد بدون نقض باقی ماند.

مثال:

All terms of the deal remained unviolated.

معنی فارسی کلمه unviolated

: معنی unviolated به فارسی

بدون نقض، به معنی حفظ شرایط و قوانین بدون اینکه کاری خلاف صورت گیرد.