معنی فارسی unwatchable

B2

غیرقابل تماشا، چیزی که به دلیل کیفیت یا محتوا نمی‌توان آن را تماشا کرد.

Too bad to be worth watching.

adjective
معنی(adjective):

That cannot be watched; that does not bear watching.

example
معنی(example):

فیلم به قدری بد بود که غیرقابل تماشا بود.

مثال:

The movie was so bad, it was unwatchable.

معنی(example):

کیفیت ویدیو به قدری پایین بود که غیرقابل تماشا بود.

مثال:

The quality of the video was unwatchable.

معنی فارسی کلمه unwatchable

: معنی unwatchable به فارسی

غیرقابل تماشا، چیزی که به دلیل کیفیت یا محتوا نمی‌توان آن را تماشا کرد.