معنی فارسی unwetted

B1

چیزی که با آب یا مایع مرطوب نشده باشد.

Not moistened or dampened.

adjective
معنی(adjective):

Not wetted

example
معنی(example):

زمین خیس نشده شخم زدن دشوار بود.

مثال:

The unWetted ground was difficult to plow.

معنی(example):

رنگ خیس نشده به سطح به خوبی چسبید.

مثال:

The unWetted paint didn't adhere well to the surface.

معنی فارسی کلمه unwetted

: معنی unwetted به فارسی

چیزی که با آب یا مایع مرطوب نشده باشد.