معنی فارسی unwoven

B1

نازک نشده، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی هنوز بافته نشده است.

Not woven or knitted

verb
معنی(verb):

To undo something woven.

adjective
معنی(adjective):

Not woven.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت از پارچه نازک نشده برای پروژه دستی‌اش استفاده کند.

مثال:

She decided to use the unwoven fabric for her craft project.

معنی(example):

هنرمند از رنگ‌های نخ‌های نازک نشده قدردانی کرد.

مثال:

The artist appreciated the unwoven threads for their color.

معنی فارسی کلمه unwoven

: معنی unwoven به فارسی

نازک نشده، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی هنوز بافته نشده است.