معنی فارسی unwounded
B1بدون زخم، به حالتی اطلاق میشود که فرد یا موجودی زخمی نشده باشد.
Not injured or harmed
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not wounded.
example
معنی(example):
آن سرباز بعد از نبرد بدون زخمی به خانه بازگشت.
مثال:
The soldier returned home unwounded after the battle.
معنی(example):
خوشبختانه، همه حیوانات بدون زخم پیدا شدند.
مثال:
Fortunately, all the animals were found unwounded.
معنی فارسی کلمه unwounded
:
بدون زخم، به حالتی اطلاق میشود که فرد یا موجودی زخمی نشده باشد.