معنی فارسی up a stump

B1

به معنای گیر کردن یا تحت فشار بودن و نتوانستن به راه حلی دست یافتن.

In a difficult situation where one cannot find a solution.

example
معنی(example):

او وقتی که سعی در حل معما داشت، در تنگنا بود.

مثال:

He was up a stump when trying to solve the riddle.

معنی(example):

او در طول مذاکره سخت در تنگنا قرار گرفت.

مثال:

She found herself up a stump during the tough negotiation.

معنی فارسی کلمه up a stump

: معنی up a stump به فارسی

به معنای گیر کردن یا تحت فشار بودن و نتوانستن به راه حلی دست یافتن.