معنی فارسی up and about
B1به معنای به حالت عادی برگشتن و فعال بودن، معمولاً پس از بیماری یا استراحت.
To be active and out of bed again after being ill or resting
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Feeling well enough to be out of bed.
example
معنی(example):
پس از یک هفته استراحت، او بالاخره به حال عادی برگشت.
مثال:
After a week of rest, he's finally up and about.
معنی(example):
او تنها چند روز بعد از جراحیاش به حال عادی برگشت.
مثال:
She was up and about just a few days after her surgery.
معنی فارسی کلمه up and about
:
به معنای به حالت عادی برگشتن و فعال بودن، معمولاً پس از بیماری یا استراحت.