معنی فارسی up and doing
B1فعال بودن و مشغول به کار و تلاش کردن.
Being active and engaged in activities or work
- IDIOM
example
معنی(example):
پس از ناهار، وقت آن است که اقدام کنیم.
مثال:
After lunch, it's time to get up and doing.
معنی(example):
او همیشه مشغول و فعال است و هرگز بیتحرک نمینشیند.
مثال:
He is always up and doing, never sits still.
معنی فارسی کلمه up and doing
:
فعال بودن و مشغول به کار و تلاش کردن.