معنی فارسی upscaled

B2

به حالتی اطلاق می‌شود که کیفیت یا ارزش یک محصول نسبت به نسخه اولیه بهبود یافته است.

Referring to something that has been enhanced in quality or status.

verb
معنی(verb):

To increase in size, to scale up.

adjective
معنی(adjective):

That has been scaled up.

example
معنی(example):

نسخه به‌روزرسانی شده این اپلیکیشن ویژگی‌های بیشتری دارد.

مثال:

The upscaled version of the app has more features.

معنی(example):

این هتل نسبت به سال گذشته طراحی بهتری دارد.

مثال:

The hotel has an upscaled design compared to last year.

معنی فارسی کلمه upscaled

: معنی upscaled به فارسی

به حالتی اطلاق می‌شود که کیفیت یا ارزش یک محصول نسبت به نسخه اولیه بهبود یافته است.