معنی فارسی upscaling
B1فرایند افزایش مقیاس یا سطح کیفیت و خدمات، معمولاً در زمینههای تجاری یا صنعتی.
The act of increasing the scale or quality of a service, product, or project.
- verb
verb
معنی(verb):
To increase in size, to scale up.
example
معنی(example):
فرایند به موکول کردن پروژه نیاز به منابع بیشتری داشت.
مثال:
The process of upscaling the project involved more resources.
معنی(example):
بهبود خدمات هتل میتواند به مشتریان راضیتری منجر شود.
مثال:
Upscaling the hotel services can lead to more satisfied customers.
معنی فارسی کلمه upscaling
:
فرایند افزایش مقیاس یا سطح کیفیت و خدمات، معمولاً در زمینههای تجاری یا صنعتی.