معنی فارسی upslope
B1به سمت بالا در میان شیب یا تپه، معمولا در مورد حرکت یا جریان آب.
In an upward direction along a slope, used in contexts such as terrain or water flow.
- noun
- adjective
- adverb
noun
معنی(noun):
An upward slope
adjective
معنی(adjective):
In a direction up a slope
adverb
معنی(adverb):
Up a slope
example
معنی(example):
ما به سمت بالا به سمت قله تپه راه رفتیم.
مثال:
We walked upslope to reach the top of the hill.
معنی(example):
آب در بارشهای سنگین به سمت بالا جریان مییابد.
مثال:
The water flows upslope during heavy rains.
معنی فارسی کلمه upslope
:
به سمت بالا در میان شیب یا تپه، معمولا در مورد حرکت یا جریان آب.