معنی فارسی upwarping
B1فرآیندی که در آن لایههای زمین به سمت بالا حرکت میکند، بهویژه در نتیجه فشار تکتونیکی.
The process of geological layers bending upward due to tectonic forces.
- OTHER
example
معنی(example):
افتهای بالایی وقتی اتفاق میافتند که صفحات تکتونیکی جابهجا و پوسته را خم کنند.
مثال:
Upwarping happens when the tectonic plates shift and bend the crust.
معنی(example):
فرآیند افتهای بالایی میتواند به مرور زمان اشکال جدید زمین را ایجاد کند.
مثال:
The process of upwarping can create new landforms over time.
معنی فارسی کلمه upwarping
:
فرآیندی که در آن لایههای زمین به سمت بالا حرکت میکند، بهویژه در نتیجه فشار تکتونیکی.