معنی فارسی vacillation

B1 /væsɪˈleɪʃən/

تردید، عدم قطعیت در تصمیم‌گیری، زمان‌بر بودن در انتخاب.

The inability to decide; the act of oscillating between choices.

مکالمه با هوش مصنوعی آموزش زبان با فیلم

noun

معنی(noun):

Indecision in speech or action.

معنی(noun):

Changing location by moving back and forth.

example

معنی(example):

تردید او در این موضوع باعث تأخیر شد.

مثال:

Her vacillation on the issue caused delays.

معنی(example):

تردید می‌تواند منجر به از دست دادن فرصت‌ها شود.

مثال:

Vacillation can lead to missed opportunities.

معنی فارسی کلمه vacillation

تردید، عدم قطعیت در تصمیم‌گیری، زمان‌بر بودن در انتخاب.