معنی فارسی vacuity

B1 /vaˈkjuːɪti/

وکیوسیتی، وضعیت یا حالتی که در آن چیزی وجود ندارد یا خالی است، به ویژه در زمینه‌های فکری یا معنوی.

The quality of being empty; a lack of thought or ideas.

noun
معنی(noun):

Emptiness.

معنی(noun):

Physical emptiness, an absence of matter; vacuum.

معنی(noun):

Idleness; listlessness.

معنی(noun):

An empty or inane remark or thing.

example
معنی(example):

خالی بودن استدلال او برای همه واضح بود.

مثال:

The vacuity of his argument was clear to everyone.

معنی(example):

او پس از اتمام کتاب حسی از خالی بودن داشت.

مثال:

She felt a sense of vacuity after finishing the book.

معنی فارسی کلمه vacuity

: معنی vacuity به فارسی

وکیوسیتی، وضعیت یا حالتی که در آن چیزی وجود ندارد یا خالی است، به ویژه در زمینه‌های فکری یا معنوی.