معنی فارسی vacuous

B1 /ˈvækju.əs/

وکیوس، بی‌محتوا و خالی، به ویژه در مورد نظرات یا رفتار.

Showing a lack of thought or intelligence; empty.

مکالمه با هوش مصنوعی آموزش زبان با فیلم

adjective

معنی(adjective):

Empty; void; lacking meaningful content.

معنی(adjective):

Showing a lack of thought or intelligence; vacant

example

معنی(example):

چهره خالی او نشان می‌داد که به سخنان گوش نمی‌دهد.

مثال:

His vacuous expression suggested he wasn't paying attention.

معنی(example):

پاسخ‌های خالی در آزمون نشان‌دهنده نبود درک بود.

مثال:

The vacuous answers in the test showed a lack of understanding.

معنی فارسی کلمه vacuous

وکیوس، بی‌محتوا و خالی، به ویژه در مورد نظرات یا رفتار.