معنی فارسی valeting
B2تأمین پارک و نگهداری خودرو در مکان‌های عمومی، به ویژه در هتل‌ها یا رستوران‌ها.
The service of parking and taking care of a car, often provided at hotels or restaurants.
- verb
verb
معنی(verb):
To serve (someone) as a valet.
معنی(verb):
To clean and service (a car), as a valet does.
معنی(verb):
To leave (a car) with a valet to park it.
example
معنی(example):
من هنگام بازدید از هتل از خدمات پارک خودرو استفاده کردم.
مثال:
I used valeting services when I visited the hotel.
معنی(example):
پارک خودرو برای خودروی من، بازدید من از رستوران را بسیار راحت کرده بود.
مثال:
The valeting for my car made my visit to the restaurant very convenient.
معنی فارسی کلمه valeting
:
تأمین پارک و نگهداری خودرو در مکان‌های عمومی، به ویژه در هتل‌ها یا رستوران‌ها.
