معنی فارسی vari-colored
B2رنگارنگ، به معنای برخورداری از رنگهای مختلف.
Characterized by varied or multiple colors.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چراغهای رنگارنگ شب را روشن کردند.
مثال:
The vari-colored lights lit up the night sky.
معنی(example):
او اتاقش را با طرحهای رنگی نقاشی کرد.
مثال:
She painted her room in vari-colored designs.
معنی فارسی کلمه vari-colored
:
رنگارنگ، به معنای برخورداری از رنگهای مختلف.