معنی فارسی vasectomized
B1به وضعیتی اطلاق میشود که در آن یک مرد عمل وازکتومی را انجام داده و بهطور دائمی باروری خود را از دست داده است.
Referring to a man who has undergone the surgical procedure of vasectomy and is permanently sterilized.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To perform a vasectomy
adjective
معنی(adjective):
That has been subjected to vasectomy
example
معنی(example):
او پس از عمل وازکتومی، وازکتومی شده است.
مثال:
He became vasectomized after the procedure.
معنی(example):
بسیاری از مردان به دلایل مختلف تصمیم میگیرند که وازکتومی شوند.
مثال:
Many men choose to become vasectomized for various reasons.
معنی فارسی کلمه vasectomized
:
به وضعیتی اطلاق میشود که در آن یک مرد عمل وازکتومی را انجام داده و بهطور دائمی باروری خود را از دست داده است.