معنی فارسی vastly

B1

به طرز قابل توجهی یا بسیار در مقایسه با چیزی دیگر.

To a very great extent; immensely.

adverb
معنی(adverb):

Greatly, in a vast manner.

example
معنی(example):

هوا از هفته گذشته به طور قابل توجهی بهتر شده است.

مثال:

The weather has vastly improved since last week.

معنی(example):

او به طرز قابل توجهی بیشتر از همکارانش تجربه دارد.

مثال:

She is vastly more experienced than her colleagues.

معنی فارسی کلمه vastly

: معنی vastly به فارسی

به طرز قابل توجهی یا بسیار در مقایسه با چیزی دیگر.