معنی فارسی vastness
B2 /ˈvæstnəs/وسعت، ابعاد بزرگ یا گسترده یک فضا یا چیز.
The quality of being vast; huge size or extent.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality of being vast.
معنی(noun):
Something vast.
example
معنی(example):
وسعت جهان دشوار است که درک شود.
مثال:
The vastness of the universe is hard to comprehend.
معنی(example):
او از بالای تپه به وسعت بیابان خیره شد.
مثال:
He admired the vastness of the desert from the top of the hill.
معنی فارسی کلمه vastness
:
وسعت، ابعاد بزرگ یا گسترده یک فضا یا چیز.
