معنی فارسی venomous

B2 /ˈvɛnəməs/

دارای زهر یا سم که می‌تواند آسیب برساند؛ معمولاً به گونه‌ای از حیوانات یا گیاهان اشاره دارد.

Having venom; capable of injecting venom by means of a bite or sting.

مکالمه با هوش مصنوعی آموزش زبان با فیلم

adjective

معنی(adjective):

Full of venom.

مثال:

The villain tricked him into drinking the venomous concoction.

معنی(adjective):

Toxic; poisonous.

معنی(adjective):

Noxious; evil.

معنی(adjective):

Malignant; spiteful; hateful.

مثال:

His attitude toward me is utterly venomous.

معنی(adjective):

Producing venom (a toxin usually injected into an enemy or prey by biting or stinging) in glands or accumulating venom from food.

مثال:

Do venomous spiders have glands?

معنی(adjective):

Powerful

example

معنی(example):

مار زهرآگین می‌تواند با یک نیش تنها بکشند.

مثال:

The venomous snake can kill with a single bite.

معنی(example):

برخی از گیاهان نیز به عنوان زهرآگین محسوب می‌شوند.

مثال:

Some plants are also considered venomous.

معنی فارسی کلمه venomous

دارای زهر یا سم که می‌تواند آسیب برساند؛ معمولاً به گونه‌ای از حیوانات یا گیاهان اشاره دارد.