معنی فارسی vesicating

B2

عمل ایجاد وزیکول یا تاول به دلیل آسیب شیمیایی یا سوختگی.

The action of causing blisters on the skin.

verb
معنی(verb):

To blister; to raise blisters on.

example
معنی(example):

فرآیند آسیب زدن می‌تواند مضر باشد و باید با احتیاط انجام شود.

مثال:

The process of vesicating can be harmful and should be handled with care.

معنی(example):

او در مورد خطرات مواد آسیب‌زننده در آزمایشگاه آموزش دید.

مثال:

He was educated on the risks of vesicating agents in the lab.

معنی فارسی کلمه vesicating

: معنی vesicating به فارسی

عمل ایجاد وزیکول یا تاول به دلیل آسیب شیمیایی یا سوختگی.