معنی فارسی victimising
B1قربانی کردن، به معنای آسیب زدن به فردی با قرار دادن وی در نقش قربانی، به ویژه به دلیل ویژگیهای شخصی یا اجتماعی.
The act of treating someone as a victim or blaming them for their circumstances.
- verb
verb
معنی(verb):
To make someone a victim or sacrifice.
معنی(verb):
To punish someone unjustly.
معنی(verb):
To swindle or defraud someone.
example
معنی(example):
این فیلم خطرات قربانی کردن افراد بر اساس پیشینههایشان را به تصویر میکشد.
مثال:
The film portrays the dangers of victimising individuals based on their backgrounds.
معنی(example):
او از نظرات قربانی کنندهای که در جلسه مطرح شد، آسیب دید.
مثال:
She was hurt by the victimising comments made during the meeting.
معنی فارسی کلمه victimising
:
قربانی کردن، به معنای آسیب زدن به فردی با قرار دادن وی در نقش قربانی، به ویژه به دلیل ویژگیهای شخصی یا اجتماعی.