معنی فارسی vigilante
B2 /vɪdʒɪˈlænti/قانون‌شکن، فردی که بدون مجوز قانونی به دستگیری یا تنبیه مجرمین می‌پردازد.
A person who enforces the law, often without legal authority, as a means of seeking justice.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who considers it their own responsibility to uphold the law in their neighborhood and often does so summarily and without legal jurisdiction.
example
معنی(example):
مرد قانون‌شکن عدالت را به دست خود گرفت.
مثال:
The vigilante took justice into his own hands.
معنی(example):
او به عنوان یک قانون‌شکن برای محافظت از جامعه‌اش عمل کرد.
مثال:
She acted as a vigilante to protect her community.
معنی فارسی کلمه vigilante
:
قانون‌شکن، فردی که بدون مجوز قانونی به دستگیری یا تنبیه مجرمین می‌پردازد.
