معنی فارسی vigilantism

C1

قانون‌شکنی، عمل افرادی که خود را به عنوان حفظ‌کنندگانِ قانون و عدالت معرفی می‌کنند و ممکن است قوانین را زیر پا بگذارند.

The illegal action of enforcing the law by individuals or groups without legal authority.

noun
معنی(noun):

The activities of a vigilante

example
معنی(example):

قانون‌شکنی زمانی به وجود می‌آید که مردم احساس عدم محافظت توسط قانون کنند.

مثال:

Vigilantism often arises when people feel unprotected by the law.

معنی(example):

رشد قانون‌شکنی نشان‌دهنده یک شکست در اعتماد به پلیس است.

مثال:

The rise of vigilantism indicates a breakdown in trust with the police.

معنی فارسی کلمه vigilantism

: معنی vigilantism به فارسی

قانون‌شکنی، عمل افرادی که خود را به عنوان حفظ‌کنندگانِ قانون و عدالت معرفی می‌کنند و ممکن است قوانین را زیر پا بگذارند.