معنی فارسی visage
B2 /ˈvɪzɪdʒ/چهره، صورت، نمای ظاهری شخص که احساسات و حالات درونی او را نشان میدهد.
The face or appearance of a person.
- noun
noun
معنی(noun):
Countenance; appearance; one's face.
example
معنی(example):
چهره او احساساتش را به وضوح نشان میداد.
مثال:
Her visage reflected her emotions clearly.
معنی(example):
هنرمند چهره پیرمرد را به طرز فوقالعادهای به تصویر کشید.
مثال:
The artist captured the old man's visage perfectly.
معنی فارسی کلمه visage
:
چهره، صورت، نمای ظاهری شخص که احساسات و حالات درونی او را نشان میدهد.