معنی فارسی vitalised

B2

دیگر دوره حیات یا انرژی پیدا کردن و یا دگرگون شدن به یک وضعیت فعال یا سلامت.

To be given life or energy; to be invigorated or revitalized.

verb
معنی(verb):

To give life to something; to animate.

معنی(verb):

To make more vigorous; to invigorate or stimulate.

example
معنی(example):

این پروژه پس از پیوستن تیم جدید حیات دوباره یافت.

مثال:

The project was vitalised after the new team joined.

معنی(example):

او پس از تعطیلاتش احساس حیات دوباره کرد.

مثال:

She felt vitalised after her holiday.

معنی فارسی کلمه vitalised

: معنی vitalised به فارسی

دیگر دوره حیات یا انرژی پیدا کردن و یا دگرگون شدن به یک وضعیت فعال یا سلامت.