معنی فارسی vitalising
B2عملی که به سلامتی، انرژی و نشاط بخشی منجر می‌شود.
The process of giving life or energy to something; invigorating.
- verb
verb
معنی(verb):
To give life to something; to animate.
معنی(verb):
To make more vigorous; to invigorate or stimulate.
example
معنی(example):
این سمینار بر روی حیات دوباره روح جامعه متمرکز بود.
مثال:
The seminar was focused on vitalising the community spirit.
معنی(example):
روش‌های حیات‌بخش برای یک سبک زندگی سالم ضروری هستند.
مثال:
Vitalising practices are essential for a healthy lifestyle.
معنی فارسی کلمه vitalising
:
عملی که به سلامتی، انرژی و نشاط بخشی منجر می‌شود.
