معنی فارسی vociferously
B2به شکل فریادزن، به طور بلند و با قاطعیت بیان کردن نظر یا احساسات.
In a loud and forceful manner.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a vociferous manner.
example
معنی(example):
او به طور بلند و قاطعانه علیه تغییرات جدید سیاستها اعتراض کرد.
مثال:
He protested vociferously against the new policy changes.
معنی(example):
تیم به طور پر سر و صدا پیروزی خود را جشن گرفت.
مثال:
The team vociferously celebrated their victory.
معنی فارسی کلمه vociferously
:
به شکل فریادزن، به طور بلند و با قاطعیت بیان کردن نظر یا احساسات.