معنی فارسی vociferate
B1 /vəʊˈsɪfəɹeɪt/فریاد زدن، به طور بلند و با قاطعیت درخواست یا اعتراضی را بیان کردن.
To shout, complain, or argue loudly and forcefully.
- verb
verb
معنی(verb):
To cry out with vehemence
معنی(verb):
To utter with a loud voice; to shout out.
example
معنی(example):
جمعیت شروع به فریاد زدن خواستههای خود برای عدالت کردند.
مثال:
The crowd began to vociferate their demands for justice.
معنی(example):
در تجمع، آنها علیه سیاستهای ناعادلانه فریاد زدند.
مثال:
At the rally, they vociferated against the unfair policies.
معنی فارسی کلمه vociferate
:
فریاد زدن، به طور بلند و با قاطعیت درخواست یا اعتراضی را بیان کردن.