معنی فارسی volcanicity
B1آتشفشانی، سطح یا نوع فعالیت آتشفشانها و تأثیرات آنها بر زمین و محیط زیست.
The phenomenon of volcanic activity, including eruptions and the formation of volcanic landforms.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality or state of being volcanic.
معنی(noun):
The level of power of a volcano.
example
معنی(example):
مطالعه آتشفشانی به ما در درک فرآیندهای زمین کمک میکند.
مثال:
The study of volcanicity helps us understand Earth's processes.
معنی(example):
آتشفشانی میتواند برای جامعههای نزدیک خطرات ایجاد کند.
مثال:
Volcanicity can pose risks to nearby communities.
معنی فارسی کلمه volcanicity
:
آتشفشانی، سطح یا نوع فعالیت آتشفشانها و تأثیرات آنها بر زمین و محیط زیست.