معنی فارسی wakens

A2

عمل بیدار کردن شخص یا چیزی از خواب یا حالت بی‌هوشی.

To cause to stop sleeping; to become alert or aware.

verb
معنی(verb):

To wake or rouse from sleep.

معنی(verb):

To awaken; to cease to sleep; to be awakened; to stir.

example
معنی(example):

ساعت زنگ‌دار هر صبح من را بیدار می‌کند.

مثال:

The alarm clock wakens me every morning.

معنی(example):

او با بیدار شدن خورشید روز را از خواب بیدار می‌شود.

مثال:

He wakes up as the sun wakens the day.

معنی فارسی کلمه wakens

: معنی wakens به فارسی

عمل بیدار کردن شخص یا چیزی از خواب یا حالت بی‌هوشی.