معنی فارسی walk someone off their feet

B2

خسته کردن کسی به خاطر فعالیت‌های زیاد و مداوم.

To exhaust someone through a lot of walking or continuous activity

example
معنی(example):

این تور با تمام فعالیت‌هایی که برنامه‌ریزی شده شما را خسته خواهد کرد.

مثال:

The tour will walk you off your feet with all the activities planned.

معنی(example):

آنها تمام طول روز ما را با گشت و گذار در شهر خسته کردند.

مثال:

They walked us off our feet exploring the city all day.

معنی فارسی کلمه walk someone off their feet

: معنی walk someone off their feet به فارسی

خسته کردن کسی به خاطر فعالیت‌های زیاد و مداوم.