معنی فارسی wanky
B2خودستاهانه و اغراق‌آمیز در رفتار یا گفتار.
Pretentious or self-indulgent in nature; often used to describe something that is overexaggerated.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Like a wanker; foolish or objectionable.
معنی(adjective):
Pretentious.
معنی(adjective):
Involving or relating to fanwank.
example
معنی(example):
این فیلم برای سلیقه من خیلی خودستاهانه بود و احساس تظاهر می‌کرد.
مثال:
The film was too wanky for my taste and felt pretentious.
معنی(example):
او نگرش خودستاهانه‌ای دارد که برای من جذاب نیست.
مثال:
He has a wanky attitude that I find off-putting.
معنی فارسی کلمه wanky
:
خودستاهانه و اغراق‌آمیز در رفتار یا گفتار.
