معنی فارسی war-torn

B2

کشوری که به شدت تحت تأثیر جنگ قرار دارد، با آسیب‌های زیاد.

A term used to describe areas or countries severely damaged by war.

adjective
معنی(adjective):

Extensively damaged as the result of war.

example
معنی(example):

کشور جنگ‌زده برای بازسازی تلاش می‌کرد.

مثال:

The war-torn country struggled to rebuild.

معنی(example):

بسیاری از مردم از منطقه جنگ‌زده فرار کردند.

مثال:

Many people fled from the war-torn region.

معنی فارسی کلمه war-torn

: معنی war-torn به فارسی

کشوری که به شدت تحت تأثیر جنگ قرار دارد، با آسیب‌های زیاد.