معنی فارسی warlock

B2 /ˈwɔɹ.lɑk/

مردی که قدرت جادوگری دارد و غالباً با جادوهای تاریک ارتباط دارد.

A male practitioner of witchcraft, often depicted as having supernatural powers.

noun
معنی(noun):

A male magic-user; a male witch.

example
معنی(example):

جادوگر طلسمی قوی برای محافظت از روستایش انجام داد.

مثال:

The warlock cast a powerful spell to protect his village.

معنی(example):

در افسانه‌ها، جادوگر معمولاً با جادوهای تاریک مرتبط است.

مثال:

In folklore, a warlock is often associated with dark magic.

معنی فارسی کلمه warlock

: معنی warlock به فارسی

مردی که قدرت جادوگری دارد و غالباً با جادوهای تاریک ارتباط دارد.