معنی فارسی warmed-up

B2

گرم کردن، به عمل آماده‌سازی بدن یا چیزی قبل از استفاده گفته می‌شود.

Prepared for action; made ready by warming up.

adjective
معنی(adjective):

Warmed-over

example
معنی(example):

او قبل از مسابقه بزرگ گرم کرد تا بدنش را آماده کند.

مثال:

She warmed-up before the big race to prepare her body.

معنی(example):

ماشین قبل از سفر طولانی گرم شد.

مثال:

The car was warmed-up before the long drive.

معنی فارسی کلمه warmed-up

: معنی warmed-up به فارسی

گرم کردن، به عمل آماده‌سازی بدن یا چیزی قبل از استفاده گفته می‌شود.