معنی فارسی waxy

B1 /ˈwæksi/

به معنای داشتن ویژگی‌های موم مانند، معمولاً برای توصیف سطوح یا بافت‌ها به کار می‌رود.

Having a texture or appearance similar to that of wax.

adjective
معنی(adjective):

Resembling wax in texture or appearance.

example
معنی(example):

سطح میوه براق و مومی بود.

مثال:

The surface of the fruit was shiny and waxy.

معنی(example):

او یک ماده مومی برای محافظت از چوب اعمال کرد.

مثال:

She applied a waxy substance to protect the wood.

معنی فارسی کلمه waxy

: معنی waxy به فارسی

به معنای داشتن ویژگی‌های موم مانند، معمولاً برای توصیف سطوح یا بافت‌ها به کار می‌رود.