معنی فارسی way leave
B1اجازهای که به شخص یا سازمانی داده میشود تا از طریق ملک دیگری عبور کند.
Permission granted to someone to pass through another person's land.
- noun
noun
معنی(noun):
Right of way.
معنی(noun):
A right to cross land.
example
معنی(example):
آنها اجازه عبور از املاک او را دریافت کردند.
مثال:
They obtained a way leave to cross her property.
معنی(example):
اجازه عبور برای پروژه ساخت و ساز جدید ضروری بود.
مثال:
The way leave was necessary for the new construction project.
معنی فارسی کلمه way leave
:
اجازهای که به شخص یا سازمانی داده میشود تا از طریق ملک دیگری عبور کند.