معنی فارسی wayworn
B1 /ˈweɪ.wɔːn/کلمهای که به افرادی که در طول سفر خسته و فرسوده شدهاند اشاره دارد.
Describes someone who is tired and worn out from long journeys or travel.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Weary from travelling.
example
معنی(example):
بعد از چند روز پیادهروی، او به خاطر خستگی به نظر خسته و فرسوده میرسید.
مثال:
After days of hiking, he looked wayworn from exhaustion.
معنی(example):
مسافران فرسوده بالاخره پس از یک سفر طولانی به مقصود خود رسیدند.
مثال:
The wayworn travelers finally reached their destination after a long journey.
معنی فارسی کلمه wayworn
:
کلمهای که به افرادی که در طول سفر خسته و فرسوده شدهاند اشاره دارد.