معنی فارسی wealth taxes

B2

مالیاتی که بر دارایی شخصی افراد یا شرکت‌ها اعمال می‌شود تا ثروت آنها به دولت منتقل شود.

Taxes imposed on the net wealth of individuals or organizations, aimed at reducing wealth inequality.

example
معنی(example):

مالیات بر ثروت اغلب در اقتصاد مورد بحث قرار می‌گیرد.

مثال:

Wealth taxes are often debated in economics.

معنی(example):

برخی کشورها برای کاهش نابرابری، مالیات‌های ثروت را به اجرا گذاشته‌اند.

مثال:

Some countries have implemented wealth taxes to reduce inequality.

معنی فارسی کلمه wealth taxes

: معنی wealth taxes به فارسی

مالیاتی که بر دارایی شخصی افراد یا شرکت‌ها اعمال می‌شود تا ثروت آنها به دولت منتقل شود.