معنی فارسی whealing

B1

روندی که شامل توجه و هماهنگی با خود برای دستیابی به زندگی متوازن است.

A holistic approach to personal well-being, focusing on mindfulness and self-connection.

example
معنی(example):

او به مفهوم 'وکیل' برای زندگی متوازن ایمان دارد.

مثال:

She believes in the concept of whealing for a balanced life.

معنی(example):

وکیل شامل آگاهی و هماهنگی با خود است.

مثال:

Whealing involves mindfulness and being in tune with oneself.

معنی فارسی کلمه whealing

: معنی whealing به فارسی

روندی که شامل توجه و هماهنگی با خود برای دستیابی به زندگی متوازن است.